ویاناویانا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

نفس من ویانا

بدون عنوان

1392/7/3 19:57
نویسنده : مامان بابا
157 بازدید
اشتراک گذاری

امروز خاله فیروزه از اردکان برمیگرده خونه..دلم خیلی واسش تنگ شده ولی خوب چهار سال باید به یاری خدا این راها بره و  با موفقیت برگرده..خاله جونت حسابی دلش واسه شما وروجک تنگ شده بود و اصرار داشت که امشب بریم خونه مامان شهلا ولی چون شما از بعد از ظهر تا حالا نخوابیده بودید و حسابی شیطونی کرده بودید من ترجیح دادم تو خونه بمونیم تا دختر خوشکلم خوابشا بره.. عزیز مامانی چند شبیه که نمیتونی درست بخوابی و واسه خوابوندنت باید هفت خان رستما رد کنیم ودر حالی که شما از شدت خواب کلافه شدی و جیغ میزنی و با دو تا دستت چشمای نازتا میمالی باز هم برای خوابیدن مقاومت میکنی.. نمدونم فکر کنم تو مرحله لثه سفت کردن باشی چون هر چیزی که به دستت میاد  از لباسای خودت گرفته تا کنترل تلویزیون با سرعت تو دهنت هل میدی میخوای بخوریشو همزمان صدای "هام" هم در میاری.. خلاصه کلی واست ضعف میکنم.. جیگر مامان صداش میاد...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)