ویاناویانا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

نفس من ویانا

اولین دندون ویانا

1392/11/17 11:49
نویسنده : مامان بابا
246 بازدید
اشتراک گذاری

ساعت 7.50 شب روز یکشنبه .6/11/92 بود من و ویانا و بابا سعید میخواستیم شلغم بخوریم یه تیکه شلغم تو دهنش گذاشتم باورم نمیشود فکر کردم اشتباه میکنم انگشتم به یه تیزی خورد.. دوباره یه تیکه دیگه...واااااای خدا جونم مچکرم ... دخترم . عزیزم ممنونم.. واسه در آوردن اولین دندونت خیلی خوشحالم.. همون موقع به مامان شهلا زنگ زدم و این خبر خوبا بهش دادم اونا هم کلی خوشحالی کردند ..بعد از شام هم رفتیم خونه مامان بزرگ تا این خبر خوبا به همه بدیم اونا هم خیلی خوشحال شدند.این یکی از قشنگترین اتفاق های زندگیم بود این روزا همه اتفاقای قشنگ مربوط به تو عزیزم.. واسه در آوردن دندونت کلی با هم خوشحالی کردیم ..میخوام واسه عزیز دلم جشن دندون بگیرم..

گل مامان . عزیز دلم ببخشید که دیر شد.. چند وقتی بود که اینترنت و لپ تاب و همه به هم ریخته بود و منم کلی دلم میخاست واست مطلب بذارم...

جیجر مامان شما دقیقا 29/9 جمعه شب چهار پا شدی و ما خونه مامان شهلا بودیم که دیدیم شما خانم کوچولو داشتید چهار پا میرفتید..بعد از کلی زحمت بلاخره تونستی چهار پا بشی...

و حالا این روزا دخمل من میخواد سعی کنه که بایسته .. هر وقت تو آشپزخونه ام مینم که تو با دستای کوچولوت از پشت سر پاهاما میگیری سعی میکنی که بایستی. قربونت برم خدا را شکر که تو را دارم..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)